شهر عشق سیستم ماشین موس بیسیم شیشه ای تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ســلطانـِ قــلب هـا و آدرس kingofhearts.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ســلطانـِ قــلب هـا و آدرس kingofhearts.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
شهر عشق سیستم ماشین حواله یوان به چین خرید از علی اکسپرس اینه دوچرخه مستر قلیون یکانسر آی کیو مگ
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 6 بازدید دیروز : 0 بازدید هفته : 6 بازدید ماه : 6 بازدید کل : 10125 تعداد مطالب : 23 تعداد نظرات : 5 تعداد آنلاین : 1
دِلـه مـن..!
دلــِ مـنـ همـانـنـد اتـوبـوســ هـای شـهـر شـده !
غُصـه هـا سـوار مـیـشـونـد فـشـرده بـه روی هـم
و مـن رانـنـده ام کـه فـریـاد مـیـزنـمـ :
دیگـر سـوار نـشـویـد !!! جــا نـیـسـتـــ …
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 20:26 | |
ســتـاره
اون ســتـاره کـوچـیـکه رو می بـیـنی کـنـارِ مـاه ؟
اون مـنـم !
هـمـیشـه کـنـارشـمـ و مـراقـبـشـ
هـمـیـشـه حـواسـمـ هـسـت که هـیـچـ ســتـاره ای بـهشـ نـزدیـکــ نـشـه !
. . . . . . . . . . . .
لازم هـمـ نـیـسـت که هی بـگمـ اونـ مـاه تـویی .
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 20:24 | |
خـاطـراتــ
غیــــــرت دارمــــــــ
روی خــــــــــــــاطراتمانـ !!! بـــرای هـــر كســــی تعــــــریفشان نمــــیكنمـــــ... تــــــــــــو فقـــــط مــــــــرد بــــــاشـــ و انـــــــكارشـــــان نكـــــــنـــ ...
روی خــــــــــــــاطراتمانـ !!!
بـــرای هـــر كســــی تعــــــریفشان نمــــیكنمـــــ...
تــــــــــــو فقـــــط مــــــــرد بــــــاشـــ
و
انـــــــكارشـــــان نكـــــــنـــ ...
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 20:46 | |
دلشـکـسـتـه
پسرکِ دلشکسته کنار پنجره سیگار میکشد پسرک خسته بود آنقدر خسته که یادش رفت بعد از آخرین پُک ، سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را
پسرکِ دلشکسته کنار پنجره سیگار میکشد
پسرک خسته بود
آنقدر خسته که یادش رفت
بعد از آخرین پُک ، سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 16:11 | |
دیـر رسـیـدنـ
وقـتیـ دیـر رسـیـدمـ و بـا دیـگـریـ دیـدمـتـ
فـهـمـیـدمـ گاهیـ هـرگـز نـرسـیـدن
بـهـتـر از دیـر رسـیـدن اسـتـ
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 22:10 | |
زمـســتـانـ
آهـــاﮮ زمستــان ! حــواستــــ جمــع بـــاشـد ... کـه دوره تـو و تمــــامـِـ شـاعـــــرانــﮧ هــا را خــط خــواهـم کشیــــد ...! اَگــــر بـا آمـــــدنتـــ.. او ... حـتّــی یکــ "سـُـــرفــــﮧ" کند ...!!
حــواستــــ جمــع بـــاشـد ...
کـه دوره تـو و تمــــامـِـ شـاعـــــرانــﮧ هــا را خــط خــواهـم کشیــــد ...!
اَگــــر بـا آمـــــدنتـــ..
او ...
حـتّــی یکــ "سـُـــرفــــﮧ" کند ...!!
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 22:5 | |
خَـشـ..!
خـــــدایا..!
یا خیلی بـرگردونـ عـقبــ یـا بـزنـ بـره جـلو ! اینجــای فـیـلـمـِ زنـدگـیـم خـیلی خَـشـ داره
یا خیلی بـرگردونـ عـقبــ یـا بـزنـ بـره جـلو !
اینجــای فـیـلـمـِ زنـدگـیـم خـیلی خَـشـ داره
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 22:3 | |
تیـکـه کـلامـ
وقتیـ کـسیـ گـفـتــ " دوسـتــ دارمـ "
تـحقیـقـ کـنـ ....
شـــایـــد تـــکــیـه کــلامـــش بـــاشـــه !!!
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 21:59 | |
یـادگـاریــ
مـن خـودم قــبول دارم که کهنـه شـدم
آنـ قدر کـهنه که می شـود روی گَـرد و خاکِ تــنم
یادگـاری نوشتـ .. بنویـسـ ... و بــرو ...
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:9 | |
شـبِــِ بـارانـیـ
چه کسیـ فهــمید دردِ دلــم را در آن شبــِ بارانی چه کسیـ شنــید صـدای نالـه دلم را ، چه کسی حـسـ کرد سـردیِ دسـتهایم را هــیچکسـ نــبود در آنـجا ، مـنـ بــودم و یک دلِ تــنها
چه کسیـ فهــمید دردِ دلــم را در آن شبــِ بارانی
چه کسیـ شنــید صـدای نالـه دلم را ، چه کسی حـسـ کرد سـردیِ دسـتهایم را
هــیچکسـ نــبود در آنـجا ، مـنـ بــودم و یک دلِ تــنها
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:8 | |
آرامـشـ
شـب هایــم می گــذرد بـدونِ اینکـــه دلــم هوای آغوشـتـ را داشـته باشــد آغوشـتـ ارزانی دیگــران مـن مهمانِ پاهـای بـغـل کـرده ام هســتم و ایـن آرامشــم را حـتی با تو عـــوض نمی کــنم
شـب هایــم می گــذرد
بـدونِ اینکـــه
دلــم هوای آغوشـتـ را داشـته باشــد
آغوشـتـ ارزانی دیگــران
مـن مهمانِ پاهـای بـغـل کـرده ام هســتم
و ایـن آرامشــم را حـتی
با تو عـــوض نمی کــنم
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:7 | |
نـقاشـیــ ...
خــــدایا...!
وقـتـی مـرا نـقـاشـی می کـردیـ زیـبـا نـقـاشی ام کـردیـ ، مـمـنون!
سـالـم نـقـاشـی ام کـردیـ بـاز هم مـمـنونـ ، با غـرور نـقـاشـی ام کـردیـ بـاز هم مـمـنونـ....
ولـی آخـه خــدا جـونـم چــرا تـنـهــا نـقـاشـی ام کـردیــ؟!
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:5 | |
تـختـه سنـگــ ..!
برروی تخته سنگی نوشته شده بود:
اگر جوانی عاشــق شد چه کار کند؟
من هم زیر آن نوشتم باید صبر کند
برای دومین بار که ازانجا گذر کردم
زیرنوشته ی من کسی نوشته بود
اگر صبرنداشته باشد باید چه کار کند؟
منم بابی حوصلگی نوشتم بهتراست بمیرد
بار سوم که از انجا گذر کردم انتظار داشتم زیر
نوشته ی من نوشته ای باشد اما زیر تخت سنگ
جوانی را مرده یافتم
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:3 | |
عـطر تـنم
عــابرانی که از کـنارمـ رد مـیـشـونـد
مـسـتــِ عطـرِ تـنـمـ مـیـشـونـد ..!
نـامـشـ را که مـیـپـرسـنـد
دلــم مـیـلـرزد
چگونه بگویـم خـاطراتــِ تـوسـتـ ؟
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:2 | |
امـتـحـانـ
اجــازه خـــدا...!
میــشـه ورقمــو بـدمـ؟!
مــیدونم وقـتــِ امــتـحانـ تـموم نـشـده ولی خـسته شـدمـ
[+] نوشته شده توسط محمدعلی عطارها در 23:1 | |